بوروکراسی در برابر مدیریت جهادی؛ نبرد دو منطق در حکمرانی ایران
اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم چرا حکمرانی جمهوری اسلامی با وجود آرمانهای بلندش زمینگیر شده، پاسخ روشن است:
زیرا منطق بوروکراسی بر منطق جهاد غلبه کرده است.
انقلاب اسلامی با منطق جهاد پیروز شد؛ با ایمان، خطرپذیری، ایثار و خلاقیت.
اما نظام اداری جمهوری اسلامی، به مرور، از آن منطق فاصله گرفت و بهجای میدان، پشت میز پناه گرفت.
📍در منطق بوروکراسی:
▫️اولویت با «فرایند» است نه «نتیجه»؛
▫️مدیر موفق کسی است که اشتباه نکند، نه آنکه کاری بکند؛
▫️مسئولان ترجیح میدهند هیچ تصمیمی نگیرند تا مبادا مواخذه شوند؛
▫️و بزرگترین هنرشان «نوشتن نامه، زدن امضا و ارجاع به کمیته بعدی» است.
📍اما در منطق جهادی:
▫️هدف، حل مسئله است، نه پر کردن فرم؛
▫️مدیر، در برابر خدا و مردم پاسخگوست نه صرفاً در برابر آییننامه؛
▫️اشتباه در مسیر عمل، ارزشمندتر از سکون در مسیر ترس است؛
▫️و اراده، از ترس، بالاتر است.
بوروکراسی امروز، پناهگاه ترسوها و پوشش مصلحتجویان شده است.
کسانی که با گزارشهای رنگی و آییننامههای پیچیده، ضعف خود را پنهان میکنند.
در حالی که مدیریت جهادی، شفاف و صادق است؛ میگوید چه کرده، چه نتوانسته بکند، و کجا خطا کرده است.
📍نتیجه غلبه بوروکراسی بر جهاد روشن است:
▫️تصمیمهای مهم به جلسات بیپایان موکول میشود؛
▫️کارها از روی میز مردم به روی میز شوراها میرود و همانجا خاک میخورد؛
▫️مدیران جوان و مؤمن حذف میشوند چون «تجربه رسمی» ندارند؛
▫️و پیرمردان خسته، اما مطیع، سالها بر کرسیها میمانند چون «حاشیه ندارند».
🔑 خروج از این بنبست، نه با اصلاح بخشنامهها، بلکه با تغییر منطق اداره کشور ممکن است.
باید بهجای «نظام مجوزدهی»، نظام میدانداری بنا شود.
بهجای تکرار عبارت «دستور فرمایید بررسی شود»، باید مدیران را تربیت کرد که «خودشان بایستند و اقدام کنند.»
مدیریت جهادی در برابر بوروکراسی، تقابل دو نوع انسان است:
▪️یکی مؤمنِ اقدام و دیگری کارمندِ مصلحت.
▪️یکی میسازد، دیگری توجیه میکند.
و تا وقتی دومی بر اولی غلبه دارد، هیچ انقلابی در اداره کشور رخ نخواهد داد.
📘 این یادداشت سی و چهارم از سلسله مباحث «نقد مدل حکمرانی در جمهوری اسلامی» است.